هانا آرنت، فیلسوف و نظریهپرداز سیاسی در کتاب «آیشمن در اورشلیم» که تحت تاثیر دادگاه آلدولف آیشمن، از ماموران ارشد رژیم نازی نوشته شده، ایده «ابتذال شر» را مطرح میکند.
ابتذال شر به روندی اشاره دارد که طی آن اعمال تحقیرآمیز و جنایتبار تحت عنوان «جوری که چیزها هستند» تعبیر و به یک کار عادی تبدیل میشود. این روند، نه لزوما از سوی آنان که شر را انجام میدهند، بلکه به کمک مردم عادی اتفاق میافتد.
امروز طرح موضوع طالبان «میانهرو» یا «محافظهکار» از سوی رسانهها و اتاقهای فکر و سیاستمداران، چهره دیگری از «ابتذال شر» یا عادیسازی جنایت است. آنانی که ادعا میکنند «طالبان شاخههای متفاوت افراطی و کمتر افراطی دارد و باید منتظر ماند و دید کدام ظهور بیشتری خواهد داشت.» یا سیاستمدارانی که میگویند «طالبان تغییر کرده است.»
رویکردی مشابه آنچه در ۴۳ سال گذشته نسبت به ایدئولوژی جمهوری اسلامی در ایران وجود داشته و رسانههای جریان اصلی با عنوانهایی نظیر «اصلاحطلبان»، «میانهروها» و «اصولگرایان» به آن مشغول بودهاند.
آنها که میکوشند چهره طالبان را با نقاب «میانهروی» بزک کنند، چهار دهه است که با توهم جمهوری اسلامی «میانهرو» به از بین رفتن فرصتهای دستیابی مردم ایران به آزادی و دمکراسی کمک کردهاند.
این روزها مردم افغانستان به هر دری میزنند که از کابوس طالبان فرار کنند و برخی تحلیلگران، رسانهها و سیاستمداران حاکمیت طالبان را انتخاب مردم افغانستان میخوانند. درست مانند مردم ایران که در کوچه و خیابان صدای اعتراض خود را علیه جمهوری اسلامی و مرزبندی «اصلاحطلب و اصولگرا» بلند کردهاند، اما رسانههای جریان اصلی نمیخواهند آن را بشنوند.
بر کسی پوشیده نیست که نقش خبرنگاران غربی و نحوه گزارشدهی آنها از وضعیت ایران در ماههای قبل از انقلاب تا چه اندازه در شکلدهی به نگاه جهان به تحولات ایران و وقوع انقلاب تاثیرگذار بوده است.
اوریانا فالاچی، خبرنگار مشهور ایتالیایی در گزارش خود از سفر به قم و مصاحبه با آیتالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی میگوید که او «باهوشترین» و «خوشقیافهترین» پیرمردی بوده که به عمر خود دیده که «مردم ایران بیش از اندازه او را دوست داشتند. در حد یک پیامبر یا بالاتر از آن در اندازه یک خدا.» فالاچی که روایتگر هفتههای نخستین پس از انقلاب اسلامی است و با چادر به دیدار خمینی رفته ولی همچنان از حق انتخاب پوشش زنان از او سئوال میکند، تصویر خمینی را چیزی شبیه «مجسمه میکل آنژ» توصیف میکند.
اکنون نیز رسانهها از طالبان که معتقد به «جهاد نکاح» با دختران جوان است و در تفکر خود زن را «غنیمت جنگی» میداند، درباره «حقوق زنان» سئوال میکنند.
لوسین ژرژ،خبرنگار فرانسوی که در اردیبهشت ۱۳۵۷ مصاحبه مجله «لوموند» با خمینی را انجام داد، نیز چند ماه قبل از انقلاب او را اینگونه توصیف کرد: «آیتالله، عزمى راسخ و کامل دارد و در صدد قبول هیچ گونه مصالحهاى نیست. مصمم است که در مبارزه خود علیه شاه تا پایان پیش برود.» او که این مصاحبه را در دوران تبعید خمینی در نجف انجام داده بود، نوشت: «اگر آیتالله خمینى قدرت آن را دارد که ایران را به حرکت درآورد و قیام برانگیزد، این قدرت مسلما ناشى از تسلط و اقتدار وى بر افکار مردم ایران است؛ اقتدارى که پس از تبعید وى از ایران به جاى آنکه کم شود، ده برابر شده است.»
امروز نیز برخی رسانههای جریان اصلی تصاویری «کمدی» از طالبان با لباسهای رنگی و کتونی ورزشی منتشر میکنند، در حالی که به دوربین لبخند میزنند. خبرنگار نیز رفتار آنها را «دوستانه» توصیف میکند. البته اشاره کوتاهی هم به تضاد این رفتار به گفته او دوستانه با شعار «مرگ بر آمریکا»ی طالبان مقابل سفارت ایالاتمتحده دارد.
آنچه در این تصاویر به نمایش درنمیآید، رویای آزادی و دمکراسی است که اکنون جای خود را به کابوس طالبان میدهد؛ زنان و دخترانی که از «شر» طالبان به پستوی خانهها پناه بردهاند و مردان جوانی که بین مرگ یا زندگی تحت سلطه طالبان؛ اولی را انتخاب میکنند.